کد مطلب:53773 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:269

نمازگزاران بر پیکر پاک پیامبر











روز دوشنبه به نیمه رسیده بود كه پیامبر رحلت فرمود. از بنی هاشم چند نفر درون خانه و عده ای در بیرون خانه رسول خدا، اجتماع كرده بودند. اما مسن ترین آنها چه كسی بود «عباس عم پیامبر یا دیگری» باید از میان صفحات تاریخ یافت.

عده ای نوشتند كه بدن پاك پیامبر سه روز بر زمین مانده بود، این سخن گزاف به نظر می رسد، آنچه درست است آن است كه در روز سه شنبه پیكر رسول خدا «ص» غسل داده شد و تكفین گردید و شب آن روز (سه شنبه شب) به خاك سپرده شد.

كسانی كه تغسیل و تكفین پیكر رسول خدا را بر عهده گرفتند عبارت بودند:

علی بن ابیطالب «ع»، عباس بن عبدالمطلب، فضل بن عباس، قثم بن عباس، اسامه بن زید، شقران «غلام پیامبر»، اوس بن خولی انصاری (از قبیله خزرج).

علی علیه السلام جنازه را بر سینه خود گذاشت[1] و بدن پیامبر را از زیر پیراهنی كه بر تن داشت بشست و غسل داد و فرزندان عباس به نامهای فضل و قثم در حركت دادن بدن با او یاری كردند و اسامه و شقران مامور ریختن آب بودند.

[صفحه 48]

پیكر پاك پیامبر را به سه جامه، دو جامه ی صحاری[2] و یك روپوش معروف به جره[3] تكفین كردند و هنگام كفن كردن و حنوط پیراهن را از تنش در آوردند.

از عبدالله بن مسعود روایت شده است كه پیامبر فرمود: چون مرا بشویند و در كفن بپیچند، آن وقت در این خانه، جنازه ام را در كنار قبر بگذارند و همه ساعتی بیرون روند، زیرا اول ایزدتعالی رحمتی خاص بر من نازل خواهد كرد، بعد از آن جبرئیل و میكائیل و اسرافیل به ترتیب بر من نماز خواهند گزارد، سپس ملك الموت با جمعی كثیر از فرشتگان نماز می گزارند، آن گاه شما فوج فوج درآیید و بر من نماز گزارید- اول مردان اهل بیت من، بعد از آن نسوان عترت من و سپس كودكان، آن وقت دیگر یاران و اصحاب-[4] به همین ترتیب اول مردان، بعد زنان، و پس از آن كودكان دسته دسته، آمدند و بر جنازه ی پیامبر نماز خواندند و از اطاق خارج شدند.

قبر پیامبر «ص» به رسم اهل مدینه به وسیله ی ابوطلحه زیدبن سهل انصاری حفر شد و لحدی بر آن ساختند تا بر آن بگذارند.

در نیمه شب، برابر با هنگامی كه پیامبر در حیاتش با خدایش به راز و نیاز می پرداخت، در میانه ی شب در اوقاتی كه علی از ژرفای قلبش با خدای خود به سخن می ایستاد یا سر بر خاك می گذاشت و خدایش را ثنا می گفت، قرار شد كه پیكر پاك پیامبر «ص» به زیر خاك برده شود.

علی «ع» به میان گودال خاكی فرود آمد و بدن مطهر محبوب خدا را بر روی خاك گذارد، ناگاه صدایی توجهش را جلب كرد، آه این صدای فاطمه است كه از ضمیر علی به گوش می رسد و خطاب به پدرش می گوید:

ای پدر، تو دانی كه بزودی به تو می پیوندم، و علی و فرزندانش را تنها می گذارم.

اینجا بود كه علی فرزند كعبه، قطرات اشك از چشمانش سرازیر شد و بر روپوش سفیدی كه پیكر رسول خدا بدان پیچیده شده بود فرو ریخت و برای آخرین بار بر او خیره شد و درود فرستاد و وداع كرد و از گودال قبر خارج شد و بفرمود لحد را بگذارند و خاك بر آن بریزند.

[صفحه 48]

آری، تن مقدس رسول خدا را كه در حیاتش در طوفان حوادث و مشقتها و رنجها بود در میان خاك تیره پنهان كردند و چاره ای جز این نداشتند.

اكنون جا دارد كه گفته شود:

خداوندا به روان پاك محمد و تبار پاكش رحمت فرست و چنان كن تا ما بتوانیم رضای تو را در كردار و گفتار خویش به دست آوریم و از پلیدیها زدوده شویم و به پاكیها آراسته گردیم زیرا:

انك علی كل شی ء قدیر

[صفحه 51]


صفحه 48، 48، 51.








    1. اقدام علی «ع» بنا به وصیت پیامبر «ص» بود. مورخین نوشتند كه در روز شنبه یا یكشنبه آخر ماه صفر دهم هجرت پیامبر اكرم «ص» در حالی كه دست علی را در دست داشت با جمعی از صحابه و غیره به قبرستان بقیع رهسپار گردید. به آنجا كه رسید بر اهل قبرستان سلام كرد، در اینجا بود كه از فرارسیدن مرگ خود خبر داد پس از آن درباره ی تغسیل و تكفین و تدفین خود به علی «ع» وصیت كرد و به خانه بازگشت.
    2. صحار نام شهری در عمان است.
    3. جره نوعی از بردهای یمنی است.
    4. حبیب السیر ص 413- ابن هشام ص 434- ابن اثیر ص 24 ج 2.